نوشته شده توسط : مجید پاشایی

1. ترس یک احساس است، نه یک واقعیت

این یک خبر خوب است و برای اکثر افرادی که دچار ترس و هراس در زندگی هستند یک نکته غافلگیر کننده می باشد. ما همواره در حال تغییر دادن احساساتمان هستیم، بنابر این می توانیم احساس ترس را نیز تغییر دهیم! ترسهای مرگبار تنها نوع ترس آگاهانه بشمار می روند. وقتی زندگی شما در خطر است، واکنش "مبارزه-یا-فرار" طبیعی و ضروری است. اگرچه در اغلب اوقات زمانی که واکنش "مبارزه-یا-فرار" در شما فعال می شود در موقعیت مرگباری قرار ندارید. شما میتوانید یک واکنش ترس اولیه داشته باشید، تشخیص دهید که در معرض خطر مرگبار قرار ندارید، و ذهن خود را برای ایجاد شفافیت آرام کنید.

* واکنش "مبارزه-یا-فرار" در حقیقت یک واکنش تکاملی بدن است. این پاسخ یک پاسخ حاد به استرس خوانده می شود که توسط والتر کانون در سال 1929 توصیف گردید. بر اساس این تئوری حیوانات در مقابله با خطرات یک سری شارژهای الکتریکی از دستگاه سمپاتیک خود صادر می کنند که آنها را برای فرار یا مبارزه آماده می سازد.

2. مافیای ذهن شما یک زورگو است

ذهن ترس آور شما، یا "مافیای ذهن"، مانند مافیای واقعی عمل میکند با این فرق که بجای اخاذی کردن پول، مافیای ذهن شما لذت و خوشحالی را اخاذی میکند به این گونه که با القای "ممکن است اتفاق بیفتد" شما را میترساند. خیلی چیزها ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد، بنابراین قدرت خود را برای آنچه که شما میخواهید اتفاق بیفتد تحت کنترل درآورید.

3. در زمان حال باشید

هوشیاری در زمان حال یک ضرورت برای متوقف کردن روند تبدیل افکار ترس آور به واقعیت و تصمیم گیری های فرمایشی است. به گذشته اهمیت ندهید و مانند یک پیش گو نیز نباشید. لحظه حال منحصر بفرد است- نه قبلاً بوده و نه در آینده تکرار خواهد شد. بنابراین دیگر جملاتی مانند " فلان اتفاق خواهد افتاد چون همیشه همین بوده،" را تکرار نکنید.

4. مدیتیشن

اگر روزانه زمانی را برای تمرینات سکون و سکوت اختصاص دهید، عضله "در زمان حال باشیدِ" شما تقویت خواهد شد. زندگی کردنِ بیشتر در زمان حال، ترسهای ایجاد شده توسط "سفر به آینده" را به "هنوز اتفاق نیفتاده ها" و ترسهای ایجاد شده توسط "سفر به گذشته" را به "دیگر وجود نداردها" تقلیل خواهد داد.
5. قدردانی و سپاسگزاری عملی را تمرین کنید

مطالعات نشان داده که داوطلب شدن برای انجام کارهای بشر دوستانه برای تنها دو ساعت در هفته احساسات خوشحالی در داوطلبان را افزایش و احساسات افسردگی را در آنها کاهش داده است. از افرادی که دچار ترس و اضطراب در زندگی بودند به طور اجباری در یک کلینیک خواسته شد که انجام کارهای نوع دوستانه را تجربه کنند و نتایج بسیار مثبت بود. تفکرات ترس آور، منزوی کننده هستند. تقسیم داشته هایتان با دیگران سریعترین راه برای خارج شدن از انزوا و ورود به زندگی است.

6. به متخصص مراجعه کنید

 

ملاقات با یک روان درمانگر متخصص و صحبت با او میتواند به درمان شما کمک شایانی کند. افراد کارآزموده در این حوزه با تعداد بسیاری از کسانی که دچار مشلات مشابه شما بوده اند برخورد داشته اند و با انبوهی از تجربیات آماده درمان شما می باشند.



:: بازدید از این مطلب : 257
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 1 خرداد 1398 | نظرات (1)
نوشته شده توسط : مجید پاشایی

نوع نگاه و بینش شما و طرف مقابل‌تان به ‌‌موارد و مسائل مختلف زندگی، روابط فردی و اجتماعی، نحوه‌ی برخورد با نزدیکان، این‌که طرفین چه‌قدر مسؤولیت‌پذیر هستید، چه‌قدر انعطاف‌پذیری دارید، به چه میزان به استقلال یا وابستگی توجه دارید، در کارها چه میزان ثبات فکری و احساسی از خود بروز می‌دهید، به مسائل اخلاقی، اعتقادی و دینی چگونه می‌اندیشید، طرفین هر کدام چه تعداد ‌دوست دارید، دوستان صمیمی‌تان چه ویژگی دارند، آیا خودتان درون‌گرا یا برون‌گرا هستید؟ طرف‌ مقابل شما چه‌طور، بیماری‌های جسمی، ‌روانی و معلولیت در فرد و در خانواده‌ی خود و طرف مقابل و...

در انتخاب همسر می‌بایست هدف‌های‌مان مشخص بوده و برنامه‌ی معینی برای زندگی مشترک داشته باشیم. برای شناخت طرف مقابل و شناساندن خود و خواسته‌ها و ایده‌های‌تان به او، نبایستی کلی‌نگری کرد و یا با یک یا دو ویژگی، همسر خود را انتخاب نمود چرا‌که پرسش‌ها و پاسخ‌های کلی، اغلب ما را به هدف نمی‌رسانند و چشم‌انداز روشنی ‌ارائه‌ نمی‌دهند و ویژگی‌های فردی و اجتماعی طرفین به‌طور دقیق، مشخص نشده و در ابهام باقی می‌ماند.

قبل از هر چیز باید بدانیم که معیار انتخاب همسر ‌نزد زنان و مردان متفاوت است:

زنان در انتخاب همسر، مسائل بسیاری ‌از‌جمله وضعیت مالی فعلی و احتمالی آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی، هویتی فرد مورد نظر و این‌که آیا در آینده پدر خوبی برای فرزندان‌شان خواهد بود ‌یا نه و‌... را در‌نظر می‌گیرند.

مردان سریع‌تر و راحت‌تر در صدد ازدواج با زن دلخواه خود برمی‌آیند!

برای این‌که ازدواج موفقی داشته باشید، می‌بایست به ارزش‌ها و شباهت‌های مشترک و مشابه خود و همسرتان در همه‌ی زمینه‌ها توجه کنید‌ چرا‌که هر‌قدر از لحاظ معیارها و ارزش‌ها، اندیشه‌ها، عواطف و رفتارها، بیش‌تر به هم شبیه باشید، به‌عبارت ساده، هر‌قدر از لحاظ باورها و ارزش‌های ذهنی، نگرش مشترک به زندگی، سنت‌ها، رسوم‌، باورهای عمومی و علایق، ‌تشابه و نقاط مشترک بیش‌تری با یکدیگر داشته باشید، راحت‌تر خواهید توانست‌ بین خواسته‌ها، نیازها و رفع نیازهای‌تان، تعادل و توازن ایجاد کنید و زندگی مشترک آرام‌تر، موفق‌تر و پایدارتری را تجربه نمایید.

در انتخاب همسر توجه کنید که:

- نگرش و بینش طرف مقابل به زندگی، مثبت است یا منفی؟ (سعی‌کنید کسی را به همسری انتخاب کنید که مثبت‌اندیش باشد تا توانمندی‌های خود و شما را بیشتر مورد توجه قراردهد، یک محیط سرشار از شادکامی، آرامش و امنیت به‌وجود آورد و زندگی زیباتری را همراه با عشق بیشتری با شما تجربه کند.)

- آیا خودش را دوست دارد؟ (باید توجه داشت کسی که خود را به‌طور عمیق‌ دوست نداشته باشد، نمی‌تواند دیگری را به‌‌طور واقعی دوست بدارد.)

- آیا از عزت نفس و اعتماد‌به‌نفس کافی برخوردار است تا با احساس بهتر با شما ارتباط مؤثری برقرار‌نماید؟ (کسانی که از اعتمادبه‌نفس بالایی برخوردار باشند، احساس خوبی نسبت به خود داشته و به خود عشق می‌ورزند و به‌راحتی امیدها، آرمان‌ها، ترس‌ها و ضعف‌های خود را بیان می‌کنند اما افراد ضعیف، خود را پشت نقاب، پنهان می‌سازند و راجع به امیدها، آرزوها، ضعف‌ها و ترس‌های خود، کم‌تر سخن می‌گویند.)

- در انتخاب همسر، توجه کنید که هدف‌های فعلی و آینده‌ی فرد مورد نظر کدام‌اند و برای رسیدن به آن‌ها، چه راه‌هایی را پیش‌بینی می‌کند؟ ‌آیا فردی کوشا و قابل اطمینان است؟ (افرادی که هدف‌های مشخصی نداشته باشند، نخواهند توانست در زندگی، موفقیت بزرگی کسب کنند.)

- آیا در گفتار و رفتارش صادق است؟ (صادق و روراست بودن، ارزش‌های مهمی هستند که در تداوم زندگی مشترک، نقش اساسی بازی می‌کنند.)

- آیا به آن‌چه که هست، افتخار می‌کند؟ از رشد فکری و عاطفی بالایی برخوردار است؟ از لحاظ جسمانی و عاطفی چه‌قدر به خود احترام می‌گذارد؟ آیا به دیگران اجازه می‌دهد با او بدرفتاری کنند؟ آیا شما با او احساس امنیت می‌کنید؟

- در برخورد با مسائل، چه‌قدر مسؤولیت‌پذیر و انعطاف‌پذیر است؟ برای ایجاد تفاهم با خود و دیگران چه‌قدر کوشش می‌کند؟ آیا قدرشناس است؟ راجع به استقلال یا وابستگی چگونه فکر می‌کند؟ شیوه‌ی ارتباطش با افراد خانواده و دیگران چگونه است؟

- به دختران و پسران توصیه می‌شود ‌اگر در خانواده‌ی پدرسالار و یا مادرسالاری بزرگ شده‌اید، سعی‌‌کنید همسرتان نیز در شرایط مشابه شما بزرگ شده باشد تا کشمکش‌ها و اختلاف‌های بسیار شدید با او نداشته باشید.

- سن ازدواج و اختلاف سن با همسر مورد نظر، در حد معقول است یا نه؟ اگر دختر و پسری در سن کم با هم ازدواج کنند، به‌طور معمول در زندگی زناشویی، با دشواری‌های بیش‌تری روبه‌رو خواهند شد. در مورد اختلاف سن دختر و پسر، بایستی گفت ‌اگر اختلاف بیش از حد معقول باشد، تجربه‌ نشان داده که مشکلات حاکم بین زوجین، بیشتر خواهد بود. در صورتی که حدود 3 - 4‌سال مرد از زن بزرگ‌تر باشد، مناسب‌تر است.

- زن و شوهری که از نظر بهره‌ی هوشی و هوش هیجانی نزدیک به هم باشند، در زندگی مشترک، با گرفتاری‌های کم‌تری روبه‌رو می‌شوند. بنابراین در انتخاب همسر، به‌طور حتم به نزدیک بودن ضریب هوشی و معلومات خود به فرد مورد نظر توجه کنید، اگر هر دو دارای ‌بهره‌ی هوشی بالا، هر دو متوسط یا هر دو پایین باشید، خیلی راحت‌تر زندگی خواهید کرد.

- به افراد باایمان و معتقد به ارزش‌های دینی توصیه می‌شود که در انتخاب همسر، فرد مذهبی را به همسری انتخاب کنند چراکه اگر یکی از زوجین، مذهبی و دیگری پای‌بند به تعالیم دینی نباشد، در زندگی مشترک، مسائل و مشکل‌های زیادتری را تجربه خواهند نمود.

- صفات شخصی و هویتی فرد مقابل، جزو مهم‌ترین مسائلی است که باید مورد دقت و بررسی قرار گیرد: آیا حسابگر است یا خسیس، دست و دلباز است یا ولخرج؟ اهل مطالعه و تفکر است یا از آن گریزان می‌باشد؟ اهل گردش و تفریح است یا منزوی و بی‌علاقه و گوشه‌گیر می‌باشد؟ پرخاشگر، مضطرب، دارای سوء‌ظن، زودرنج، کج‌خلق، ترسو، افسرده و... است یا برعکسِ آن می‌باشد؟ آیا در کارها بسیار سخت‌گیر است و یا با مسائل به‌راحتی برخورد می‌کند و...

به نشانه‌ها و علامت‌ها توجه شود، با پرسش و دقت در نشانه‌ها می‌توان تا حدودی به مسائل و مشکل‌ها پی برد؛ در این راستا کمک گرفتن از مشاوران و روان‌شناسان خبره، ضروری بوده و توصیه می‌شود.



جالب است بدانیم:

همان‌طوری که از نظر شکل ظاهری، ‌بچه‌ها شبیه مادر و پدرشان هستند، از نظر ویژگی‌های فردی و اخلاقی نیز به‌طور معمول شبیه آنان می‌شوند: افرادی که در کودکی تنش و مشکلات فراوانی داشته و با خشونت‌های عاطفی و بدنی بزرگ شده باشند، امکان دارد به‌راحتی در بزرگ‌سالی به فردی خشن، پرخاشگر و ناسازگار مبدل شوند.



خانم‌ها و آقایان بدانند که:

بسیاری از عقیده‌ها و الگوهای زندگی‌مان را از مادر، پدر و اطرافیان خود می‌گیریم و وقتی خود، مادر یا پدر می‌شویم، آن‌ها را به‌کار می‌بندیم. اگر از کودکی بشنویم که ازدواج محدودیت و مانع رشد مردان و زنان است!... یا برعکس ازدواج باعث رشد و شکوفایی استعدادها می‌شود... رابطه‌ی جنسی چیز کثیفی است... یا داشتن رابطه‌ی جنسی باعث آرامش و بروز هیجان‌ها می‌شود... مردان احمق هستند، زنان دیوانه... برای ایجاد رابطه‌ی بهتر با همسر باید کاری کرد... و یا این‌که ازدواج یک امر اجباری است و باید آن‌را تحمل نمود... زندگی مشترک بسیار لذت‌بخش و پرهیجان است یا جهنم آرزوهاست و...

برحسب این‌که افکار مثبت و منفی را که از والدین و اطرافیان خود یاد گرفته و به آن‌ها اعتقاد پیدا کرده باشیم، عملاً آن‌‌را در زندگی مشترک خود به‌‌کار خواهیم بست.

نکته‌ی مهم: برای این‌که بدانید با کسی که ازدواج می‌کنید دچار اختلال شخصیتی است یا نه، قبل از عقد، یک دوره‌ی مشاوره داشته باشید. در مشاوره، مشخص می‌شود دو طرف از نظر شخصیتی چه ویژگی‌هایی دارند،‌ آیا از اختلال شخصیتی رنج می‌برند یا نه، پس از اطلاع یافتن از سلامتیِ هم، می‌توانید همدیگر را به همسری انتخاب کنید.

- در انتخاب همسر، بسیاری از افراد، تحت تأثیر الگوها و فرهنگ حاکم بر جامعه‌ی خویش قرار‌دارند و به ارزش‌ها و معیارهای واقعی خویش، به‌صورت واضح آگاهی ندارند و در بسیاری از موارد، می‌دانند چه نمی‌خواهند ولی به‌طور دقیق نمی‌دانند چه می‌خواهند! در‌نتیجه جذب آن چیزی‌‌هایی می‌شوند که نمی‌خواهند!

- باید بدانیم که انسان کامل و بدون عیب در دنیا وجود خارجی ندارد‌ بنابراین در انتخاب همسر، به‌دنبال یک انسان کامل گشتن، کار بیهوده‌ و عبث است.

- باید بدانیم عشق و دوست داشتن برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب، کافی نیست. عشق، تحمل مشکل‌ها و موانع را برای انسان آسان می‌سازد و انگیزه‌ای قوی ‌برای رفع آن‌ها می‌شود ولی نمی‌تواند از بروز مسائل و مشکلات متعدد جلوگیری به‌عمل آورد. اگر آگاهی و مهارت‌های لازم جهت رفع نیازهای آشکا‌ر و پنهان خود و همسر نداشته باشید و نتوانید آن‌ نیازها را به‌صورت درست برطرف ‌کنید، در زندگی مشترک دچار مشکلات متعدد خواهید شد ‌و همین عشق، به نفرت تبدیل خواهد شد.

- و برای این‌که خود را در مسیر ازدواج موفق قرار‌دهید، 10 ویژگی که می‌خواهید همسر‌تان‌ داشته باشد‌ را به‌صورت مثبت بنویسید و آن‌ها را از 10 تا 1 برحسب اهمیت، اولویت‌بندی کرده و امتیاز بدهید، به‌عنوان مثال به مهم‌ترین ویژگی موردنظر، 10 امتیاز بدهید، به ویژگی مهم بعدی 9 و به ترتیب 8، 7 و... امتیاز بدهید. 3 مورد اول که بیش‌ترین امتیاز را به آن‌ها داده‌اید، خواسته‌های اصلی شما از زندگی مشترک‌تان را تشکیل می‌دهد؛ بنابراین آن 3‌ مورد را با خط درشت بنویسید و هر روز چند‌بار آن‌ها را بخوانید، از آن موارد تصویرسازی ذهنی کنید، ‌مراسم عقد، عروسی و فرم زندگی‌‌ که می‌خواهید داشته باشید را با تمام جزئیات، به‌تکرار در ذهن‌تان ترسیم کنید تا ذهن‌تان بپذیرد که به‌طور واقعی می‌خواهید همسری با آن مشخصات داشته باشید.

طبق قانون جذب، اگر ذهن‌تان برحسب تکرار، موردی را پذیرفت و باورش شد، به شما کمک می‌کند تا همسری با ویژگی‌هایی که می‌خواهید، بیابید.

 



:: بازدید از این مطلب : 220
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 1 خرداد 1398 | نظرات (0)
نوشته شده توسط : مجید پاشایی

نيازهاي عاطفي و غرايز ديگر در ايام جواني يا نوجواني، آدمي را به سوي دوست داشتن سوق مي دهد که البته اين امر طبيعي و غريزي است و کمتر مي توان راهي براي گريز از آن پيدا کرد. آن چه در اين مقوله اهميت دارد کنترل عقلاني بر احساسات و پرهيز از مخاطراتي است که ممکن است فرد را به گرفتاري هاي مختلف روحي و جسمي دچار سازد. شما بايد بدانيد و مسلماً مي دانيد که هر کاري انجام مي دهيم براي رسيدن به يک هدف يا اهدافي است،
مثلاً صبح با هدف رفتن به مدرسه از منزل خارج مي شويم و يا غذا مي خوريم تا سير شويم،
حال هدف شما از رابطه با آن دختر چيست؟ آيا به پيامدي که در انتظارتان است فکر کرده ايد؟ آيا عاقبت اين دوستي ها خوب است يا به آبروريزي و رسوايي مي انجامد؟ آيا اين دوستي در زندگي آينده شما تاثيري ندارد؟ احتمال دهيد که شما در آينده با دختر ديگري ازدواج کرديد و رابطه قبلي شما با اين دختر براي همسرتان فاش شد؛ فکر نمي کنيد که زندگي تان دچار آشفتگي و دلسردي مي شود؟ آيا حال که تحصيل مي کنيد مشغوليت ذهني برايتان به وجود نمي آيد؟ چون همان طور که مي دانيد ذهن در آن واحد در دو موضوع نمي تواند متمرکز شود،
پس اگر شما دائم با آن دختر رابطه داشته باشيد و فکر او هميشه در ذهن شما باشد فکر مي کنيد مي توانيد به درس و پيشرفت خود بينديشيد ؟ در ضمن رفاقت دختر و پسر معمولاً مخلوط به کارهاي خلاف شرع و فرهنگ است،
اگر هم در اول ارتباط چنين خلاف هايي صورت نگيرد اين نوع رابطه به سمت عادي شدن چنين کارهايي پيش مي رود،
بزرگترها چون به تجربه از حالات اتفاق افتاده در چنين روابطي و نيز از عاقبت آن ها آگاهند وجود اين نوع ارتباط ها را نمي توانند قبول کنند و همواره نسبت به آنها مشکوکند. آن چه در جامعه مي گذرد و مي بينيم و مي شنويم مؤيد اين است که بايد از اين نوع روابط احساس خطر کرد چرا که موجب آسيب روحي به خود فرد و نهايتاً حالت سرخوردگي و افسردگي مي شود. اما اگر به ازدواج با او فکر مي کنيد بايد بدانيد که يکي از تفاوتهايي که بين رابطه دوستي و ازدواج يک پسر و دختر با همديگر وجود دارد اين است که در رابطه دوستي، فضاي حاکم يک فضاي کاملاً احساسي و عاطفي است و کمتر صحبت از معيار و ميزان و ملاک به ميان مي‌آيد و چون کاملاً عاطفي است، در شکل گرفتن و تداوم اينگونه روابط فقط احساسات و عواطف وجود دارد. يعني اگر دختر و پسر بدون هيچ معيار و ملاکي از يکديگر خوششان آمد با هم دوست مي‌شوند،
تا زماني که عواطف و احساسات بين آنها حاکم است رابطه آنها نيز ادامه دارد و شايد مشکلي بوجود نيايد. چون در دوستي مسئوليت، تکليف ، تعهد و ... وجود ندارد و همين که دو طرف از نظر احساسات اشباع شوند برايشان کافي است. ولي در زندگي مشترک کاملاً فضا متفاوت است يعني زندگي مشترک يکي از اجزائش محبت است البته دقت کنيد که گفتيم محبت، نه احساسات و عواطف ولي اجزاء و ارکان بسيار اساسي و مهم ديگري هم دارد که در صورت وجود نداشتن آنها زندگي مشترک با چالش و مشکل مواجه مي‌شود. به همين خاطر است که انديشمندان توصيه مي‌کنند قبل از تصميم براي ازدواج دختر و پسر بايد ملاکها و معيارهايي براي خود اختيار کنند و به دور از هرگونه احساسات يکديگر را ارزيابي کنند و در صورت وجود آن معيارها تصميم به ازدواج بگيرند زيرا اگر احساسات بر کسي غلبه کرد ديگر عقل و حکم عقل برايش جايگاهي ندارد؛ از طرفي شرائط و ويژگي هايي براي مرد و زن الزامي است که با داشتن آن شرايط مي توانند براي ازدواج اقدام کنند. بعضي از اين شرايط عبارتند از:
1-
رشد جسماني
: يعني زن و مرد آمادگي هاي فيزيولوژيکي براي ازدواج را داشته باشند.
2-
رشد اخلاقي
: زن و مرد اصول اخلاقي، از قبيل احترام به يکديگر، ملايمت در سخن گفتن، گذشت و عفو و اغماض را حتي الامکان رعايت کنند.
3-
رشد اجتماعي
:زن و مرد بايد قادر به ايجاد رابطه اجتماعي بوده و به ديگران احترام بگذارند و نقش و وظايف و مسئوليت هاي خود را در برابر مناسبات اجتماعي به نحو مطلوب انجام دهند.
4-
رشد عقلي
: به توانايي و قابليت انديشيدن و قدرت تميز صحيح از غلط اشاره دارد.
5-
رشد عاطفي
: به توانايي در مورد احساسات منفي و مثبت و بروز نفرت ، خشم ، عشق و شادي در محدوده مورد قبول اشاره دارد. زن و مرد بايد توانايي داد و ستد عاطفي و تبادل مهر و محبت را داشته باشند.در ارتباط با آقايان از جمله شرايط ديگر با توجه به شرايط فعلي اجتماعي و اقتصادي مي توان به وجود شغل مناسب، گذراندن خدمت سربازي، قدرت اداره زندگي از نظر اقتصادي، توانايي فراهم کردن مسکن اشاره داشت. علاوه بر مطالب فوق، موارد زيادي داشته‌ايم که دختر و پسر حتي با يکديگر نامزد مي‌کنند و يا عقد مي‌خوانند
و دختر به محض اينکه دانشگاه قبول مي‌شود از تصميم خود منصرف شده و شروع به ناسازگاري مي‌کند تا بتواند از پسر جدا شود و با شخص ديگري ازدواج کند. دليل آن هم مشخص است، چون که زمان آشنايي آنها با يکديگر در دوران بلوغ بوده و ثبات فکري و شخصيتي نداشته‌اند و حتي از وضعيت آينده خود آگاه نبوده‌اند و پس از اينکه شرايط تغيير کرده، تصميم آنها نيز متزلزل شده است.حال با توجه به موارد فوق قضاوت را به عهدة خود شما مي‌گذاريم. چون دوران شما دوراني است که بايد از موقعيت هاي تحصيلي و خانوادگي خود حداکثر استفاده را بکنيد و مدارج پيشرفت را يکي يکي طي کنيد، پس ذهنتان را با اين مطالب مشغول نکنيد چون در نهايت چيزي که عايدتان مي شود مشغوليت ذهني، افت تحصيلي و در صورت فاش شدن رابطه شما باعث بي آبرويي مخصوصاً براي دختر مي شود و ديگر اطمينان خانواده اش از او سلب خواهد شد.پس سعي کنيد خود را با فعاليت هاي هنري، ورزشي، فني مشغول کنيد و خود را براي زندگي پرنشاط و سراسر عشق با همسر آينده تان آماده کنيد.



:: بازدید از این مطلب : 252
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1398 | نظرات (0)

صفحه قبل 1 صفحه بعد